سایه تایتان
در قلههای یخزدهی سرزمین «الوندرا»، افسانهای کهن نسلها را به لرزه میانداخت؛ افسانهی «تیتان در زنجیر». گفته میشد هزاران سال پیش، خدایان موجودی غولآسا و اهریمنی را که از تاریکی نخستین زاده شده بود، در دل کوهها به بند کشیدند. زنجیرهایی ساختهشده از رعد و برق، او را در میان صخرههای یخزده نگاه میداشت تا هرگز نتواند دوباره بر زمین حکومت کند.
اما حالا، در دل طوفانی سهمگین، زنجیرها ترک برداشتهاند. درخشش چشمان درخشان آن هیولا آسمان را میشکافد. کوهها میلرزند و صاعقهها زنجیرها را در هم میشکنند.
و در این میان، تنها یک نفر بر قله ایستاده است: جنگجویی تنها با شنل سرخ، که از نسل نگهبانان باستانی است. او آخرین وارث سوگند نیاکان خویش است؛ سوگندی که میگوید اگر روزی تیتان دوباره برخیزد، تنها خون نگهبان است که میتواند او را دوباره به زانو درآورد.باد سرد در میان زرهاش میپیچد، و کوههای بلند همچون دیوارهای یخین بر او سایه میاندازند. اما چشمهایش بر هیولای آزادشده دوخته شدهاند. میداند که این نبرد نه تنها سرنوشت او، که سرنوشت جهان را رقم خواهد زد.
این داستان، سرآغاز حماسهای است به نام: «سایهی تیتان».
بعد از یک مدت بریم که یک کار جدید ببینیم که برخلاف کانسپت های همیشگی یک تصویرسازی باشه.خیلی وقت بود همچین ایده ی یک فضای برفی و کوهستانی فانتزی تو ذهنم بود که با دیدن چندتا رفرنس های متفاوت ایده ی تایتان در غل و زنجیر هم اومد تو ذهنم که به نظرم کانسپت خیلی جالبی داشت و خواستم به عنوان یک تصویرسازی جلد کتاب فانتزی یا پوستر باشه .همچنین جدا از تکنیک های همیشگی که کار میکنم برای کریچر دیزاین تایتان و داستان نویسی که بالاتر خواندید از هوش مصنوعی هم یک سری کمک هایی گرفتم که بازم تجربه ی باحالی بود مخصوصا که داستان یک حالت اساطیری داشت.امیدوارم خوشتون بیاد .
ایجاد شده در ۱۴۰۴/۷/۳ - ۱۷:۴۲