کیت هینریشز (Kit Hinrichs) یکی از تأثیرگذارترین طراحان گرافیک در جهان است؛ او سابقاً شریک در آژانس معتبر Pentagram بوده و امروز مدیریت Studio Hinrichs را بر عهده دارد. فهرست افتخارات او طولانی است: از دریافت مدال AIGA گرفته تا حضور آثارش در کلکسیون دائمی موزه هنر مدرن نیویورک (MoMA).
او اخیراً کتاب تازهای منتشر کرده با عنوان Narrative Design: A 50 Year Perspective که نگاهی جامع به پنجاه سال فعالیت حرفهایاش دارد. این کتاب به ده بخش تقسیم شده که هر بخش به موضوعی خاص در طراحی میپردازد. مثلاً بخش Face-to-Face به این میپردازد که چطور چهرهها – چه واقعی و چه مفهومی – میتوانند ما را به ایدههای بصری تازه متصل کنند.
وجه مشترک تمام آثار او، چیزی فراتر از زیباییشناسی است: عشق به روایت و قصهگویی. خودش میگوید:
«من این کتاب را Narrative Design نام گذاشتم چون معتقدم قصهگویی یکی از قدرتمندترین شیوههای ارتباطی است. نه فقط در بروشور یا وبسایت، بلکه در تمام اشکال ارتباطی. همیشه باور دارم که باید قصه را پیدا کرد.»
در این گفتوگو، هینریشز درباره قدرت قصهها، روزهای نخست فعالیتش، تجربه حضور در پنتاگرام و پروژههای متنوعی که طی نیم قرن گذشته خلق کرده صحبت میکند.
طراحی به مثابه قصهگویی
هینریشز از کودکی شیفته داستان بوده:
«وقتی مادرم خرید میکرد، من به سراغ بخش مجلههای مصور یا کمیکبوکها میرفتم. آنها داستان میگفتند و برایم جذاب بود. این علاقه از همان دوران با من ماند.»
او میگوید حتی در دوران تحصیل هم همیشه تلاش میکرد یک داستان را مؤثرتر کند یا اگر داستانی وجود نداشت، خودش یکی بسازد: «این یک شیوه ساده اما بسیار مؤثر برای برقراری ارتباط بود.»
پروژهای که بیشتر به آن میبالد
وقتی از او میپرسیم به کدام پروژه بیش از همه افتخار میکند، میگوید انتخاب سخت است. اما یکی از مهمترینشان مجلهای بود به نام @Issue که ۱۵ سال ادامه داشت:
«این مجله فرصتی بود برای روایت داستانهای کسبوکار از زاویهای بصری. طراحان میتوانستند کسبوکار را بهتر بفهمند و مدیران هم نگاه طراحان را درک کنند. بعدها این پروژه به وبسایت هم تبدیل شد و هنوز ادامه دارد.»
تقویم تایپوگرافی؛ داستان پشت فونتها
یکی دیگر از آثار شاخص او، تقویم تایپوگرافی 365 است که بیش از دو دهه است منتشر میشود. ایده پشت این تقویم، آموزش و آگاهسازی درباره تایپفیسها بود:
«بسیاری از مردم فونتها را استفاده میکردند بدون اینکه بدانند چرا یکی بهتر از دیگری است یا پیشینهاش چیست. من میخواستم با یک تقویم ساده این دانش را منتقل کنم.»
به گفته او، این تقویم علاوه بر زیبایی دیواری، به بیننده فرصتی میدهد درباره تاریخچه هر فونت بیشتر بداند.
ورود به دنیای کتابهای کودک
هینریشز همیشه آرزو داشت کتاب کودک طراحی کند. سرانجام فرصتی پیش آمد: همکاری با کلاینتی که قصد داشت مفاهیم مالی را به زبان کودکانه آموزش دهد. نتیجه شد کتابی درباره سگی به نام Raffi و دخترکی به نام Sandy. تصویرگری آن را Mark Ulriksen (مشهور به خاطر کاورهای نیویورکر) بر عهده داشت.
این تجربه آنقدر موفق بود که او حالا روی پروژهای تازه کار میکند: کتاب کودکی درباره تایپوگرافی به نام Where’s My Face? که با استفاده از تنوع فونتها، استعارهای از تنوع انسانها ارائه میدهد.
Designers for Peace؛ طراحان برای صلح
با آغاز جنگ اوکراین، او به فکر راهی افتاد تا طراحان هم سهمی در حمایت داشته باشند. با همکاری Graphis، پروژهای جهانی به راه انداختند:
«یک فراخوان بینالمللی دادیم و بیش از ۱۳۰ کشور پوسترهایی در حمایت از اوکراین ارسال کردند. این کار دستکم نشان میدهد ما در کنارشان هستیم و میتواند ذهنیت جهانی را تغییر دهد.»
آغاز راه؛ وقتی قبضها اثر هنری شدند
یکی از جالبترین بخشهای زندگی حرفهای هینریشز، روزهای ابتداییاش در نیویورک است. آن زمان برای متمایز کردن خودش، قبضها و فاکتورهای کاری را تصویرسازی میکرد:
«روی قبضها بنر نمدی میدوختم، پازل میساختم یا حتی مجسمهای کوچک اضافه میکردم. همین باعث شد مشتریها مرا به خاطر بسپارند و سفارشهای بیشتری دریافت کنم. گاهی بیشتر از خود پروژه برای قبض وقت میگذاشتم!»
او معتقد است هنوز هم طراحان جوان باید راهی خلاقانه برای متمایز شدن بیابند، هرچند امروز در عصر دیجیتال شرایط متفاوت است.
از Pentagram چه آموخت؟
پنتاگرام یکی از معتبرترین استودیوهای طراحی دنیاست و ساختار ویژهای دارد: مالکان همان طراحانی هستند که در آن کار میکنند.
«هر شش ماه نمایشگاه کوچکی برگزار میکردیم و از هم یاد میگرفتیم. هر شریک جدید، مسیر شرکت را تغییر میداد و همین باعث شد سازمان همیشه تازه بماند.»
او اضافه میکند که استقلال پنتاگرام از شرکتهای مشاورهای بزرگ، عامل اصلی موفقیت و خلاقیتش بوده است.
تغییرات صنعت طراحی
به باور هینریشز، بزرگترین تغییر پنجاه سال گذشته ورود کامپیوتر است:
«کامپیوتر امکان آزمایش سریع و دسترسی جهانی را فراهم کرد. اما در عین حال تبدیل به عصا هم شده؛ خیلیها به اولین نتیجه روی صفحه اکتفا میکنند. خوشبختانه من از نسل طراحی با دست هستم و ارزش اتود و اسکیس را میدانم.»
آینده طراحی؛ نسل بعدی در راه است
هینریشز آینده را به دست نسل جدید طراحان میداند:
«امیدوارم کار نسل ما الهامبخش آنها باشد. تکنولوژی امکاناتی ایجاد کرده که ما نداشتیم. مثل همه، من هم مشتاقم ببینم آینده طراحی چه خواهد شد.»
او در پایان میگوید:
«خوششانس بودهام که از راه کاری که دوست دارم امرار معاش کردهام. امیدوارم نسل جدید هم با همین اشتیاق به طراحی نگاه کنند و بدانند کار ما صرفاً درباره سرعت و هزینه نیست؛ بلکه درباره ارزشی است که در فرهنگ جهانی ایجاد میکنیم.»