فرزندانِ جنگلِ کهن
برولک سراشپزیست از تبار ناشناختهای که در کلبهای دورافتاده زندگی میکند. چهرهی پرچینش حکایت سالها راز و تجربه است؛ و دستهایش آنقدر ماهرند که از سادهترین مواد، معجزه میسازند.میگویند او کیکهایی میپزد که چنان خوشطعماند انگار جادویی درونشان جریان دارد. بعضیها شفا میگیرند، بعضیها دلشان روشن میشود… اما هیچکس نمیداند چرا.
هر وقت بوی شیرینی از کلبهی برولک بلند شود، همه میگویند: «باز دارد سرنوشت کسی را شیرین یا تلخ میکند.»
ایجاد شده در ۱۴۰۴/۹/۹ - ۲۰:۴۵