مجسمه‌هایی از دل زندگی: داستان هنری سایمون لی

مجسمه‌هایی از دل زندگی: داستان هنری سایمون لی

شقایق

شقایق رضایی

۱۲۱
۲۷ تیر ۱۴۰۴

سایمون لی مجسمه‌ساز، مدرس و کارگردان هنری موجودات خیالی در صنعت فیلم و بازی‌های ویدیویی است. او تاکنون در نقاط مختلف جهان سخنرانی کرده و بیش از یک دهه هنرمندان حرفه‌ای را آموزش داده است. در این گفت‌وگو، سایمون از نقشی می‌گوید که پدر شدن در ۳۸ سالگی در مسیر هنری‌اش ایفا کرد و اینکه چگونه هنر، او را به انسانی متفاوت تبدیل کرده است.

کودکی‌تان را کجا گذراندید و این موضوع چه تأثیری بر هنر شما داشته است؟

من در پکن، چین متولد شدم و تا ۱۰ سالگی آنجا زندگی کردم. سپس ۱۰ سال دیگر را در هنگ‌کنگ گذراندم و در نهایت به ایالات متحده مهاجرت کردم. هنرم ریشه‌دار در زندگی‌ام است، بنابراین هر فرهنگی که با آن روبرو شده‌ام، به شکلی زبان و بیان هنری‌ام را شکل داده است.

چه چیزی غیر از هنر، بیشترین تأثیر را بر کار شما گذاشته است؟

در واقع، هنر تأثیر مستقیم کمتری بر من داشته. هنر من همیشه پاسخی به تجربه‌های زندگی‌ام بوده، نه صرفاً محصول هنر. زندگی واقعی همیشه موتور محرک اصلی هنر من بوده است.

آیا اثر خاصی بوده که مسیرتان را تغییر داده باشد؟

من هنرمندی خودآموخته‌ام. از پنج‌سالگی به‌صورت مستقل مجسمه‌سازی را آغاز کردم. با این حال، در یک خانواده سنتی چینی بزرگ شدم و هیچ‌گاه تصور نمی‌کردم بتوانم به‌عنوان یک هنرمند حرفه‌ای زندگی کنم. در دانشگاه مدیریت کسب‌وکار خواندم و بازاریابی را انتخاب کردم. اما در ۳۸ سالگی که پدر شدم، آن لحظه‌ی بیداری برایم رقم خورد؛ تصمیم گرفتم واقعاً به علاقه‌ام ارزش بدهم و وارد دنیای هنر شوم.

اولین پروژه‌ی حرفه‌ای‌ام طراحی کانسپت برای گی‌یرمو دل‌تورو بود. این پروژه آغازگر دهه‌ای پُر از رشد و کشف‌های درونی شد. اگر بخواهم بگویم چه اثری زندگی‌ام را تغییر داد، باید بگویم «فرزندم» بهترین اثری که در عمرم خلق کرده‌ام.

اولین پروژه‌ی پولی‌تان چه بود؟

اولین سفارش من ساخت یک مدل رزینی برای برادران شیفلت بود. آن زمان هنوز طراح وب بودم و مجسمه‌سازی را فقط به‌عنوان سرگرمی دنبال می‌کردم. این اثر بازتابی از شخصیت و جایگاه من در آن دوره بود. من همه‌ی آثارم را این‌گونه می‌بینم؛ نوعی ثبت تصویری از لحظه‌ای خاص در مسیر هنری‌ام.

هنر شما امروز چه تفاوتی با گذشته دارد؟

قبلاً ممکن بود ساخت یک اثر هنری برایم روزها یا هفته‌ها یا حتی ماه‌ها زمان ببرد. حالا گاهی می‌توانم ظرف چند دقیقه خلق کنم. به هنر به چشم مجموعه‌ای از آثار مجزا نگاه نمی‌کنم، بلکه به‌مثابه رودخانه‌ای جاری است. آثار قدیمی‌ام نشان‌دهنده‌ی جایی هستند که در آن بوده‌ام و آثار امروزم، بازتاب جایی هستند که الان هستم. تمرکز اصلی‌ام نه روی خود اثر، بلکه روی این است که هنر چه چیزهایی درباره‌ی زندگی به من می‌گوید.

آیا زندگی به‌عنوان یک هنرمند همان‌طور بوده که تصور می‌کردید؟

برای من، زندگی یعنی زندگی. وقتی عمیق‌تر به هنر پرداختم، درواقع عمیق‌تر وارد زندگی‌ام شدم. در نگاه من، بهتر شدن در هنر، نیازمند بهتر شدن در زندگی است. صادقانه می‌گویم که هنر، من را به انسانی بهتر تبدیل کرده است.

اگر به گذشته برگردید، چه توصیه‌ای به نسخه‌ی جوان‌تر خودتان دارید؟

نگاهت را باز نگه دار. برای پیشرفت در هنر، باید فراتر از هنر نگاه کنی. افق دیدت را گسترش بده. هنر هم بازتاب زندگی است و هم واکنشی به آن.

صنعت هنر به چه شکل تغییر مثبت کرده است؟

از نظر من، خوب یا بد مطلق وجود ندارد. همه‌چیز به دیدگاه فرد بستگی دارد. صنعت هنر برای من مثل اقیانوس است؛ نه موج خوب دارد و نه موج بد  فقط موج است. سوال اصلی این است که آیا می‌توانیم سوار موج شویم؟ برای من، پاسخ مثبت است.

بیشتر با کدام کاراکتر یا صحنه‌ای که خلق کرده‌اید ارتباط دارید؟

با همه‌شان. هر کدامشان بخشی از من هستند، همان‌طور که با همه‌ی انگشت‌هایم احساس پیوستگی دارم. هرکدام نقشی دارند.

گام بعدی‌تان در هنر یا زندگی چیست؟

رشد بیشتر، به‌عنوان یک انسان. آموزش با فارغ‌التحصیلی تمام نمی‌شود و با ثبت‌نام شروع نمی‌شود. هر روز از زندگی و خودم یاد می‌گیرم. مهارت‌های فنی برای بیان احساساتم را دارم، و از طریق هنر مدام در حال ارتباط برقرار کردن با دیگران هستم. هدفم این است که همچنان رشد کنم و آنچه می‌آموزم را با دیگران به اشتراک بگذارم.

این گفت‌وگو برای اولین‌بار در مجله ImagineFX منتشر شده است؛ نشریه‌ای پیشرو در حوزه‌ی هنر دیجیتال و فانتزی که در کشورهای مختلف از جمله بریتانیا، آمریکا، اروپا، کانادا و استرالیا در دسترس است. 

اشتراک گذاری

بیشتر بخوانید

برای ثبت نظر باید
وارد حسابت بشی
Loading...

مطالب مرتبط