چطور یه دفتر خسته‌کننده رو به یه استودیوی هنری الهام‌بخش تبدیل کردم

چطور یه دفتر خسته‌کننده رو به یه استودیوی هنری الهام‌بخش تبدیل کردم

شقایق

شقایق رضایی

۵۰
۲۱ مهر ۱۴۰۴

این مقاله‌ی کوتاه از Jason Shawn Alexander در مجله‌ی ImagineFX منتشر شده، و درباره‌ی این است که چطور یک دفتر اداری خشک و بی‌روح را به یک استودیوی هنری الهام‌بخش تبدیل کرده.


هیچ‌کس توی این ساختمان نمی‌دونه که یه استودیوی هنری اینجاست! ساختمون پر از دفترهای مشاور املاک و فیزیوتراپی‌ـه، اما طبقه‌ی اول پنهون از همه، استودیوی منه.

هر روز حدود ساعت پنج صبح میام اینجا. یه بخش اداری جلوتره که پر از کتاب‌هامه و دستیارم اونجا کار می‌کنه. دیوارها پر از تابلوهای اصلیه؛ هم جلدهای کمیک‌بوک، هم کارهای گالری. بعد از اون وارد فضای اصلی می‌شی: یه استودیوی راحت و خونگی.

جایی دارم برای طراحی دیجیتال، که ۹۰٪ از کارهام اونجا انجام می‌شه. کنار اون یه تابلوی مشترک دارم که با جیم مافود (Jim Mahfood) کشیدیم.

از اونجا که اختلال ADHD دارم، باید بتونم بسته به حالم روش کارم رو عوض کنم، برای همین چند جای نشستن و ایستادن دارم، و چند ایستگاه کاری متفاوت. هدفم اینه که به‌جای اینکه ADHD بهونه‌ی کار نکردن بشه، ازش استفاده کنم تا منعطف‌تر باشم.

اینجا هم هنر دیجیتال خلق می‌شه، هم هنر سنتی: از جوهر و آبرنگ گرفته تا رنگ‌روغن. همیشه یه میز برای کارهای دستی دارم و سعی می‌کنم وسایلم دم‌دست باشه.



کتاب‌هام از شمارش خارجه! از سای توامبلی (Cy Twombly) گرفته تا سید مید (Syd Mead). نگاه کردن به آثارشون خودش الهام‌بخشه. رو دیوار چند تا کار از هنرمندایی دارم که تحسینشون می‌کنم مثل بارون استوری (Barron Storey)، فیل هیل (Phil Hale) و ویل آیزنر (Will Eisner)، در کنار پوسترهای کنسرت و آلبوم‌هایی که خودم طراحی کردم.

بیش از بیست سال پیش مجموعه‌ی Empty Zone رو خلق کردم و هنوزم با عشق دارم دوباره به اون دنیا برمی‌گردم. از اون زمان تا حالا پوستر فیلم طراحی کردم (مثل فیلم Vandal) و برای چند پروژه‌ی دیگه کار استوری‌بورد و طراحی مفهومی انجام دادم.

یه بخش از دیوارم به پوسترهایی اختصاص داره که برای گروه‌هایی مثل Tool و Pearl Jam طراحی کردم.

 

شاید جالب‌ترین ویژگی استودیو اینه که هیچ پنجره‌ای نداره! این باعث می‌شه زمان از دستم در بره، و بتونم هر موقع از روز، حال و هوای خاصی رو ایجاد کنم مثلاً با خاموش کردن چراغ‌ها در ۹ صبح، حس کار کردن روی کمیک‌بوک توی اتاق خوابم در ساعت ۳ صبح، ۲۵ سال پیش، برام زنده می‌شه.

کنترل فضا و نور برای من خیلی مهمه، و این محیط طوریه که پنج ساله عالی جواب داده.

اشتراک گذاری

بیشتر بخوانید

برای ثبت نظر باید
وارد حسابت بشی
Loading...

مطالب مرتبط